سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سفارش تبلیغ
صبا ویژن

*
*
*
*
*
*
*
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اشعار - به نام نامی که نامش نام بخش نامیان نامی است
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اشعار - به نام نامی که نامش نام بخش نامیان نامی است


لینک دونی






رمز همه بازیها

تعداد بازدید

v امروز : 3 بازدید

v کل بازدیدها : 73817 بازدید

مطالب قبلی

85/5/17 :: 3:59 صبح

خدای من

خدای من خدای من
خدای من،چند وقتیه
دلم واست تنگ نمیشه
این دل ما سنگ دیگه
انگاری آدم نمیشه
بگو کجا،چه وقت بگو
این دله وصل تو میشه
خدای من بدونه تو
تنهایی بیداد می کنه
خسته شدم بهم بگو
که عشق تو
کی منو پیدا میکنه
خدای من بهم بگو
مگه نگفتی که بگن
به بنده هات
از رگ به ما نزدیک تری
دارم بلند داد میزنم
بگو چرا نمی شنوی
خدای من شرمنده ام
از همه کس بریده ام
دیگه دلم تنگه برات
می دونی که نفهمیدم
بد تر از دیروزم شده
امروز بی معنای من
اگه کمکم نکنی
بدتر می شه فردای من
خدای من خدای من
نمی تونم حرف بزنم
گاهی اوقات فکر میکنم
می خوام رگامو بزنم
سنگ بزرگ رو سینه ام
چند وقتیه خورد نمی شه
فکرای بیهوده و زشت
از فکر من دور نمی شه
دلم می خواست که واسه تو
یه دنیا شادی بیارم
اما الان به جز بدی
چیزی رو واست ندارم
دارم به پوچی میرسم
از کجا مرهم بیارم
این دل نازنین من
آخه خیلی تنگه دیگه
دیگه کوچیک و کثیفه
جای تو شد دلی دیگه
بیا این روح منو از تن ببر
آبروی رفتمو یکجا بخر
آبروی ما حراجه واسه تو
که همش با یه نظر
برای تو
شاعر:امیرحسین توکلی

نویسنده : سجاد موسوی
نوشته های دیگران ()

85/5/17 :: 3:53 صبح

پدر ......

پدر معنا ، پدر درک است
پدر تنها ، که امیدش فقط تَرک است
پدر بی مدعا،اما پراز عشق است
پدر پر محتوا،اما چرا بِشکست
پدر هردم زتنهایی کسی دارد
پدر با زخم دل هم، همرهی دارد
پدر در عمر خویش خود راندیده
پدر با عشق بسیار غم خریده
پدر بی احترام کز ما، پدر باشد
پدر در تاب این دنیا پدر باشد
پدر خسته ،ولی امید به هر ترفند
پدر تنها، ولی عاشق ز هر فرزند
پدر یاور، ولیکن بی غرور وپاک
پدر سرور، رود کز بین ما در خاک
پدر بوسم، من آن دستِ پر از زخم ات
پدر بخشش زتو باشد، زما دراین همه ظلمت
پدر نیست هیچ کسی جایت
پدر الله نگهدارت

 

نویسنده : سجاد موسوی
نوشته های دیگران ()

85/5/17 :: 3:48 صبح

علی(قلم)



با تکیه به نام تو
برمیخیزد
تا دست و دلم نلرزد
اینبار شعر من
وامدار استعاره و ایهام و....
هر چه هست نمی شود
که واژه به گردت نمیرسد
که بلاغت مسحور کلام توست
که شب
به استتار تو
در دل کوچه های مهر می نازد
و آفتاب هنوز
در حسرت ندیدن طلوع چشمهایت
میسوزد
 
شاعرحمیدرضا اقبال دوست
 

نویسنده : سجاد موسوی
نوشته های دیگران ()

منوى اصلى

خانه v
پارسی بلاگv
پست الکترونیک v

درباره خودم

لوگوى وبلاگ

اشعار - به نام نامی که نامش نام بخش نامیان نامی است

موضوعات وبلاگ

اوقات شرعی

اشتراک در خبرنامه

 

template designed by Rofouzeh